به گزارش مشرق، تئاتر یک هنر کمخرج و ساده شناخته میشود. آنچه باعث جذابیت و زیباشناسی هنر نمایش میشود، هنرنمایی بازیگران از فاصلهای نزدیک با تماشاگران و همچنین طرح اندیشههای بزرگ در صحنهای کوچک است.
اما این روزها نوع جدیدی از تئاتر به وجود آمده که مسیری معکوس را در پیش گرفته است. این نوع نمایشها که به «تئاتر لاکچری» مشهور شدهاند، با شکوه و جلال ظاهری خاصی روی صحنه میروند، بازیگران مشهور در آنها حضور دارند و روایتگر متنهای ادبی غربی هستند. به همین دلیل هم قیمت بلیت آنها به طور چشمگیری بیش از حد معمول است.
این درحالی است که در کشور ما، هنرهای نمایشی ماهیتی مردمی داشتهاند. هنوز هم در مناسبتهایی چون دهه اول محرم یا اربعین، تعزیهها و نمایشهای شبیهخوانی، گذرگاههای شهرها و روستاهای ما را تزیین میکنند.
در گردهماییهای مختلف، نمایشهایی چون نقالی و پردهخوانی اجرا میشد. این نمایشها، هم بازتابدهنده فرهنگ و اسطورههای دینی و قدیمی سرزمین ما بودند و هم اینکه موجب پیوند و تعامل بیشتر بین مردم میشدند. اما این روزها، اغلب نمایشهایی روی صحنه میروند که هم انتقالدهنده فرهنگ و اندیشههای کشورها و فرهنگهای دیگر هستند و هم اینکه مصداق بارز جدایی و فاصله اقشار و طبقات مختلف مردم شدهاند.
تئاتر برای ثروتمندان!
«تئاتر برای همه» بیش از یک دهه، شعار مدیریت مرکز هنرهای نمایشی کشور بوده است. حتی جشنواره تئاتر فجر نیز با همین شعار برگزار میشد. اما عملکرد مدیریت و بدنه تئاتر کشور در این یک دهه دقیقا برخلاف این شعار بوده است! هم موضوعات و محتوای نمایشها از دغدغههای مردم فاصله گرفتهاند و هم اینکه هزینه حضور در تئاتر، روز به روز بیشتر شده است. طوری که برای برخی از این نمایشها بلیت 200 هزار تومانی به فروش رسیده و حتی در بازار سیاه نیز به 400 هزار تومان هم رسیده است! محل اجرای یک نمایش نیز در یک هتل پر زرق و برق و مجلل است.
قیمت نجومی بلیت برخی از نمایشهای در حال اجرا، واکنش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز در پی داشت. به طوری که «سیدعباس صالحی» در فضای مجازی نوشت: «تئاتر لاکچری تیر خلاص به این هنر مردمی است. اداره کل هنرهای نمایشی با هماندیشی و همیاری خانه تئاتر، حریم صحنه را از آن مصونیت دهد.» هرچند که یکی از مدیران تحت امر وزیر ارشاد، پیشتاز این جریان است!
کوروش سلیمانی، بازیگر تئاتر در صفحه شخصی خود در فضای مجازی مینویسد: «آقایان! تئاتر برای همه مردم است، نه فقط بخشی از مردم که پول دارند... لطفا قیمت بلیت اجراهای خود را معقول کنید. کسی با درآمدزایی منطقی و متناسب با شرایط عمومی صاحبان اثر و تماشاگران در تئاتر مخالف نیست اما این شکل گران کردن قیمت بلیت که اخیرا شاهد نمونههای آن هستیم، حالا برای به رخ کشیدن خودتان است یا تامین حوائج کار یا به هر دلیل دیگر کاملا غیرمنصفانه، غیرهنرمندانه و ظالمانه است.»
سیروس همتی، بازیگر و کارگردان تئاتر نیز در بخشی از یک برنامه تلویزیونی گفت: «چرا به بهانه قیمت بالای بلیت تئاتر، دانشجویان، علاقهمندان و تماشاگران بیبضاعت و کمدرآمد از این نمایشهایی که زحمت زیادی بابتشان کشیده شده محروم باشند. حیف و صد حیف! حیف که تنها قشر خاصی از تئاتر به اصطلاح تجاری بهره میبرند...»
شکاف طبقاتی در تئاتر
اما چرا نمایشهای اشرافی، تیر خلاص به این هنر مردمی هستند و چرا باید از افزایش آنها جلوگیری کرد؟
محمد پارسا، یک فعال فرهنگی در واکنش به اجرای نمایشهای اشرافی میگوید: «این نوع نمایشهای موسوم به لاکچری باعث افزایش شکاف طبقاتی در عرصه تئاتر شده است. اجرای چنین نمایشی، یادآور تقسیم مردم به شهروند درجه یک و شهروند درجه دو است که یک زمانی در حوزه اجتماعی و سیاسی مطرح شد و مخالفتهای زیادی را برانگیخت. اینجا هم عملا شاهد ایجاد نوعی شکاف طبقاتی و برقراری شهروند درجه یک و دو در عرصه نمایش هستیم. چون قشر فرهنگی ما عموما توان پرداخت چنین هزینهای را برای دیدن نمایشی با این قیمت بلیت ندارد. به طور مثال، خود بنده به همراه خانوادهام اگر بخواهیم برای دو ساعت به دیدن این نمایش برویم، باید یک میلیون تومان هزینه کنیم! اکثر شخصیتهای فرهنگی ما نیز دچار چنین وضعیتی هستند. بر همین اساس، این نمایش برای از ما بهتران است.»
وی درباره تأثیر قیمت بلیت نمایشهای اشرافی بر محتوای آنها، اظهار میکند: «به طور طبیعی، نمایشی که هزینه زیادی صرف تولید آن شده و قیمت بلیت آن نیز نامتعارف است، به گونهای طراحی میشود که بتواند مخاطب صاحب پول و سرمایه را به سمت خودش بکشاند و از ما بهترانی که به دیدن آن میروند، غالبا در پی نمایشهایی با محتوای اندیشمندانه و سالم نیستند. به طور قطع، چنین نمایشی برای جلب مشتری بیشتر و ثروتمندتر، به سمت هنجارشکنی و زیر سؤال بردن ارزشها میرود.»
این فعال فرهنگی میافزاید: «مسئله دیگر، محل اجرای چنین تئاتری است؛ آیا یک هتل مجلل محل اجرای نمایش است؟ انتخاب چنین مکانی برای اجرای این نمایش نشان میدهد که پشت پرده خبری است، وگرنه تئاتر و اجرای نمایش، جای مشخصی دارد. واقعا جای سؤال است که مسئولان، چگونه برای اجرای چنین نمایشهایی مجوز صادر میکنند و چطور میخواهند پاسخگوی خون شهدا باشند؟ چون شهدا خون دادند که در جامعه شاهد زیر پا گذاشتن ارزشها یا شکاف طبقاتی نباشیم.»
پشتپرده چه خبر است؟
اما چرا چنین نمایشهایی با سرمایهگذاری هنگفت و قیمت بلیت و با حضور تعداد زیادی بازیگر مشهور و همچنین پرداختن به داستانهای غربی روی صحنه میرود؟ آیا فقط شاهد نمایش هستیم یا پشتپرده تئاترهای اشرافی، خبرهایی است؟ این پرسشها را پیش روی یک پژوهشگر و محقق در عرصه تئاتر گذاشتم. محمد محمدی در این باره میگوید: «من فکر میکنم مهمترین مسئله در مواجهه با این نوع نمایشها، منبع و مقصد مالی آنهاست. یعنی اولا اینکه چه کسی برای اجرای آنها سرمایهگذاری کرده و ثانیا، هدف از این سرمایهگذاری چیست؟ اگر هدف جذب سرمایهگذار باشد، به نظر میرسد که وسعت تئاتر به آن اندازه نیست که نیازمند به حضور سرمایهدارها و سرمایهگذاری آنچنانی باشد. اما میبینیم که از یک طرف به خاطر کمکاری مدیریت هنرهای نمایشی در حمایت مادی و معنوی از هنرمندان این عرصه و از طرف دیگر، به خاطر نزدیک شدن فضای تئاتر به سینما و حضور پررنگ شبه سلبریتیها در آن، پای افراد فرصتطلب به تئاتر هم باز شده است.»
وی ادامه میدهد: «به همان شکلی که پولهای آلوده به عرصه سینما وارد شد، در تئاتر هم اتفاق افتاده است. رئیس سابق سازمان سینمایی و رئیس قبلی مرکز هنرهای نمایشی با روش مدیریت خود زمینه را برای ورود پولهای مشکوک به هر دو عرصه فراهم کردند. تئاتر از زمان مدیریت قبلی، رها شد و این رها شدگی فضا را برای حضور افراد غیرتئاتری که اهداف و مقاصد خاصی دارند باز کرد.»
این کارشناس تئاتر درباره چرایی ورود افراد غیرتئاتری و سرمایهگذاری بر نمایشها نیز میگوید: «یکی از استفادههای آنها از تئاتر این است که با شبه سلبریتیها و بازیگران مشهور عکس بگیرند و آنها را وارد کارهای خودشان کنند. افراد فرصتطلبی که وارد این عرصه شدهاند، مقاصد سیاسی هم دارند. دیدیم یکی از افرادی که در این عرصه سرمایهگذاری کرده بود و حتی همه بلیتهای برخی نمایشها را خریداری نموده بود، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 96 خیلی از چهرههای فعال در تئاتر را جذب یکی از ستادها کرد و آنها را به عنوان تبلیغاتچی نامزد پیروز انتخابات به خدمت گرفت. البته از مقاصد بینالمللی نیز نمیتوان گذشت. یعنی یکی از مقاصد این جریانها، مرتبط ساختن هنرمندان تئاتر به سفارتخانهها و پیش بردن اهدافی است که در آن سوی مرزها برنامهریزی میشود.»
ضعف مدیریت تئاتر و تأثیر آن بر رشد نمایشهای اشرافی و ورود سرمایههای مشکوک به این عرصه، نکتهای است که بسیاری از هنرمندان تئاتر نیز بر آن صحه میگذارند.
علیاکبر باقری ارومی،کارگردان و منتقد تئاتر میگوید: «متأسفانه وضعیت تئاتر در سالهای اخیر به گونهای پیش رفته که اصلا گویی جایی با نام مرکز هنرهای نمایشی وجود ندارد! خود بنده که در شهرستان حضور دارم، در این سالها هیچ فعالیت یا حمایتی از سوی دولت در تئاتر شهرستان محل زندگی خود ندیدهام. سالهاست که بودجه تئاتر به شدت کاهش یافته است، ما که در این عرصه فعالیت میکنیم، نبود بودجه را کاملا درک میکنیم. نتیجه همه اینها میشود نمایشهایی گرانقیمت که خود اهالی تئاتر امکان دیدن آنها را ندارند و فقط برای قشر خاصی اجرا میشوند. گفته میشود که این گونه نمایشها توسط بخش خصوصی به اجرا میرسند، اما فعالیت بخش خصوصی نباید تا این حد رها باشد که در کمتر نمایشی بتوان نشانی از جریانهای مردمی دید. الان چند سال است که شاهد جریان دفاع از حرم هستیم، اما واقعا چند نمایش با این موضوع اجرا شده است؟ یک یا دو نمایشی هم که در این باره روی صحنه رفته، توسط نهادهای خاصی اتفاق افتاده است. تئاتر اشرافی یا لاکچری هم نوعی سرپوش گذاشتن بر ضعفها و کمکاریها در این عرصه است.»
این هنرمند پیشکسوت همچنین درباره یادداشت وزیر ارشاد مبنی بر مصون نگه داشتن عرصه هنرهای نمایشی از این گونه تئاترها اظهار میکند: «تئاتر اشرافی یا لاکچری، برآیند عدم سیاستگذاری و برنامهریزی درست برای هنرهای نمایشی است. وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی از لزوم برنامهریزی 50 ساله برای کشور سخن میگویند، این باید در عرصه فرهنگ و هنر هم اتفاق بیفتد. باید برنامهریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت برای تحول در این عرصه صورت گیرد و جهت اجرایی شدن برنامهریزیها، حمایت و سرمایهگذاری شود. یعنی باید بدانیم که در عرض پنج سال، تئاتر چه مسیری را طی کند و در طول 50 سال به کجا خواهیم رسید. در مجموع، متخصصان این عرصه باید گردهم بیایند و فکری برای آینده تئاتر کنند تا شاهد افقی روشن در این عرصه باشیم.»
تئاتر میدانی ضدحمله به تئاتر اشرافی!
یکی از راهحلهای ایجابی برای ضدحمله به تئاتر اشرافی، گسترش نمایشهای میدانی و مردمی است. نمایشهایی که تلفیقی از تئاتر مدرن و نمایشهای آئینی هستند. موجی که با نمایشهایی چون «شب آفتابی» و «شبی در کهکشانها» آغاز شد و طی سالهای اخیر با آثاری چون «فصل شیدایی»، «خورشید از حلب طلوع میکند»، «نقطه رهایی» و... ادامه یافته است. این نمایشها به جای تالارهای محدود و محصور، در فضایی باز و گسترده و همراه با جلوههای ویژه و حتی انفجار اجرا میشوند. موضوع این نمایشها نیز اغلب تاریخ اسلام، دفاع مقدس، مدافعان حرم و از این دست بوده است. مخاطب این آثار نیز عموم مردم هستند و جمعی گسترده به تماشای آنها مینشینند. تعداد نمایشهای میدانی اجرا شده هر چند اندک بوده اما مصداق تلاش برای مردمیسازی تئاتر به حساب میآیند.